وبلاگ :
سفير سبز
يادداشت :
عشق تجربي
نظرات :
1
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سميرا
چه مي شد که مرزي نبود
براي نثار محبت
و انسان کمال خدا بود چرا نه
چه مي شد که نبض گل سرخ
طپش هاي هر قلب عاشق
وعشق آخرين حرف ما بود چرا نه
چه مي شد که دست من و تو
پل محکم عشق مي شد براي تمامي دنيا
و دنيا پر از شوق پروانه ها بود
و جنگل رهاورد گل دانه ها بود
چرا نه چرا نه
چه مي شد که اندوه ما را
شبي باد همراه مي برد
و فردا هوايي دگر داشت
گل مهرباني به بر داشت
چه مي شد که خواب گل ناز
به روياي ما رنگ ميزد
و رويا همان زندگي بود
چرا نه چرا نه
و دل شيشه غصه بر سنگ ميزد
چه مي شد که انسان عاشق
دلش پروانه مي شد
و دنيا پر از بال بود چرا نه
وبا عشق مي ماند با عشق مي خواند
چه مي شد که انسانکمال خدا بود
چرا نه چرا نه
چه مي شد بلوغ ستاره
فضاي شب تيره زندگي را
پر از شعر خورشيد مي کرد
چه مي شد فروغ سپيده
کوير همه آرزوي ما را
گلستاني از عشق و اميد مي کرد
چه مي شد که هو هوي مرغ شباهنگ
دل صخره و کوه را آب مي کرد
و دريا حريم غم و غصه هاشو
گذرگاهي از عشق مهتاب مي کرد
چرا نه چرا نه