در نوشته ی قبلی این مطلب رو گفتم که ارتباط با دوست مخالف یه جورایی وجدان آدمو ناراحت می کنه؛ خصوصاً وقتی که آدم تنها بشه. البته در آیند در مورد "ارتباط آزاد با وجدانی پاک" قلم خواهم زد.
وجدان ناراحت آدما وقتی ادامه پیدا کنه شاید در ظاهر عادی بشه و دیگه خیلی احساس ناراحتی وجدان نکنه اما دچار مشکلات اساسی میشه و گاهی سختی های روحی آنقدر زیاده که ناراحتی وجدان خیلی حس نمی شه. مثلاً وقتی که آدم تنها می شه یا در دوستیش شکست می خوره یا ... خیلی احساس غربت، تنهایی، بی کسی می کنه .
این روند وقتی ادامه داشته باشه آدمو به انزوا، تنفر از جنس مخالف، بی هویتی، پوچ گرایی وهزار مرض دیگه دچار می کنه .
گاهی وقتا حوصله ی هیچ کس و نداره . بی اختیار و بدون دلیل از آدمای مذهبی بدش میاد، حوصله ی تحصیل، نصحیت و پند، کار جدی و ... نداره و در حقیقت از رشد و ترقی خودشو محروم می کنه....
توضیحات دیگه در ادامه خواهد آمد.
|